بسم الله الرحمن الرحیم
گفته اند که به هوای حاشیه نباید از متن غافل شد.(علیکم بالمتون لا بالحواشی) و درست گفته اند، زیراحاشیه ها فقط حاشیه اند نه بیشتر.اما گاهی حاشیه ها گره های پنهان متون را باز می کنند و مفسر مبهمات می شوند.پس حاشیه نویسی گاهی پسندیده است.بعد از درگذشت رییس جمهور ونزوئلا حواشی بسیاری در کشور ما به وجود آمد که برخی از آنها بی ارزش و کم اهمیت بود، اما به حکم وظیفه شرعی، نمی توان از برخی موارد چشم پوشی کرد.
عرف دیپلماتیک ایجاب می کند که رییس جمهور کشور ما، درگذشت بالاترین مقام کشور دوست را تسلیت بگوید و شاید در مراسم تشییع او هم شرکت کند.اما در پیام تسلیت احمدی نژاد به مناسبت درگذشت هوگو چاوز از تعابیری استفاده شد که مسمایی نداشت،مثل واژه مقدس «شهید».
هوگو چاوز یک رییس جمهور مسیحی بود که در مقابل دولت های جهانخوار به ویژه آمریکا و اسراییل ایستاد و از مظلومان فلسطینی دفاع کرد.آزادی خواه بود و برای استقلال کشورش ایستادگی کرد و مردم کشورش به همین دلایل او را دوست داشتند.ولی با این همه نمی شود او را همچون یک مسلمان به حساب آورد.
استاد شهید مطهرى می فرماید: «مرگى شهادت است که انسان با توجه به خطراتى احتمالى یا یقینى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى، یا به تعبیر قرآن «فی سبیل الله» از آن استقبال کند. و شهادت دو رکن دارد: یکى اینکه در راه خدا باشد، دوم آنکه هدف مقدس باشد.»
آقای احمدی نژاد، هر مرگی شهادت نیست، بلکه رکن اصلی شهادت این است که «فی سبیل الله» باشد، ذره ای غیر خدا در آن راه نداشته باشد. شهادت یعنی جان را خالصانه تقدیم به معبود کردن.مگر در قرآن ندیده اید که:
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (بقره آیه 154)
فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً (نساء آیه 84)
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ (صف آیه 4)
و ده ها آیه دیگر که با یک نگاه گذرا در قرآن، آنها را می بینید. آقای رییس جمهور! شما با کدام دلیل شرعی، یک واژه ی شرعی را در مورد کسی که ملتزم به شرع نیست به کار بردید؟ با کدام منطق، مرگ چاوز را به شهادت تعبیر کردید در حالی که چاوز «الله» را نمی شناخت تا بخواهد در راه او خود را به دست مرگ بسپرد؟ اگر او به الله معرفت داشت باید در طول چندین سال رابطه نزدیک با ایران که مرکز تشیع است ، به رسالت نبی مکرم(ص) و ولایت علی معظم(ع) اعتراف می کرد.
شهادت مقام بلندی است که مطابق فرموده حضرت خاتم الانبیاء(ص) هیچ خیری بالاتر از آن نیست.پیامبر رحمت(ص) فرمود:« فَوْقَکُلِبِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ» (ترجمه:بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری وجود دارد تا اینکه انسان در راه خدا کشته می شود، و در این هنگام بالاتر از آن، نیکیی وجود ندارد.) حال به کدام برهان یک مسیحی(هرچند که آزادی خواه و استقلال طلب باشد) به این مقام می رسد؟ در حالی که آن آزادی خواهی هم در راه دنیای مردمش بوده نه در راه الله.شاید بد نباشد که برایتان روایتی در وصف مقام شهدا ذکر کنم:
حضرت سجاد(ع) فرمود:« للشّهید سبع خصال من اللَّه أوّل قطرة من دمه مغفور له کلّ ذنب یقع راسه فی حجر زوجتیه من الحور العین و تمسحان الغبار عن وجهه و تقولان مرحبا بک و یقول هو مثل ذلک لهما یکسى من کسوة الجنّة تبتدره خزنة الجنّة بکلّ ریح طیّبة ایّهم یاخذه معه ان یرى منزله یقال لروحه اسرح فی الجنّة حیث شئت ان ینظر فی وجه اللَّه و انّها لراحة لکلّ نبىّ و شهید.»(ترجمه:براى شهید هفت خصلت و امتیاز است: 1- اول قطره خونى که از بدنش جارى شود تمام گناهانش آمرزیده مىشود. 2- همسران بهشتىاش سرش را به دامن مىگیرند و غبار از چهرهاش پاک مىکنند و به او مىگوید: آفرین بر تو باد. 3- از لباسهاى بهشتى مىپوشد. 4- خزانه داران بهشت در استقبال او با عطرهاى مینوئى و بوهاى خوش با یک دیگر مسابقه مىگذارند تا از دست کدام، گلهاى بهشتى را بگیرد 5- منزل و مکانش را در بهشت مشاهده مىکند 6- به روان پاکش مىگویند در هر جاى بهشت که مىخواهى استراحت کن. 7- به چهره عظمت حق تعالى نگاه مىکند و آن براى پیامبر و شهیدان سبب آرامش و راحت است.)
امام راحل(ره) در مورد خصلت پنجم شهید که در این روایت آمده می فرماید:« مقام شهید چقدر مهم است که همه حجب و پردهها برداشته مىشود و کمال مطلق را مىبیند. چون به اختیار تمام پردههاى مادى را بالا زده است و از پوسته آنها بیرون آمده، مال و جان و زن و فرزند و تمایلات نفسانى و همه چیز خود را در راه خدا داده است و از این مقامى بالاتر تصور نمىشود.»
راغب اصفهانى در معنى آیه «وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ» می گوید: شهید را به این سبب شهید گویند که در حال شهادت نعمتهاى آن جهان را مىبیند. یا به واسطه آنست که نزد خدا حاضر مىشود، چنانچه مىفرماید: «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ».
آقای رییس جمهور! شما کدام یک از این خصلت ها را در هوگو چاوز دیدید که او را تا سر حد شهادت ستودید؟!
آیات169 و 170 سوره آل عمران می فرماید:« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (ترجمه:و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندگانى هستند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده، شادمانند و به کسانى که به دنبال ایشانند، ولى هنوز به آنها ملحق نشدهاند، مژده مىدهند که نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت.)امام صادق(ع) در ذیل این آیات می فرمایند:« هُمْ وَ اللَّهِ شِیعَتُنَا إِذَا دَخَلُوا الْجَنَّةَ وَ اسْتَقْبَلُوا الْکَرَامَةَ مِنَ اللَّهِ اسْتَبْشَرُوا بِمَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِهِمْ مِنْ إِخْوَانِهِمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الدُّنْیَا أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ » (ترجمه:به خدا سوگند آنها شیعیان ما هستند و به سوی کرامت از جانب خداوند می روند و به برادران مومنشان در دنیا که هنوز به آنها ملحق نشده اند مژده می دهند که ترسی و غمی برای آنها نیست.)
آقای احمدی نژاد! خدا و رسولش و مومنین، شایسته نمی دانند که شما هوگو چاوز را در این مقام بنشانید.اصلا اگر شما مجبور به استفاده از کلمه مقدس«شهید» بودید چرا در مورد حضرات آیات مجتهدی تهرانی و خوشوقت از این واژه بهره نگرفتید؟ آیا آن بزرگواران از یک غیر مسلمان سزاوارتر نبودند؟
آقای رییس جمهور! شما واژه شهید را به ثمن قلیل فروختید. اما به این معامله بسنده نکردید و مسئله رجعت را هم که نزد شیعه مسلّم و حتمی است، به میدان آورید و نوشتید که «تردید ندارم که او[هوگو چاوز]بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح(ع) و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد.» شما به بازگشت چاوز به همراه مسیح و انسان کامل اعتقاد دارید و این اعتقاد را اگر از علمای شیعه آموخته اید، دلیلش را برای ما هم بیان کنید تا ما نیز آگاه شویم! اما اگر از جای دیگری! فرا گرفته اید، پس روشن می شود که فراموش کرده اید که هفت سال پیش تر چه گفتید؟ یادآور می شوم،شما گفتید:« اگر بخواهیم به آن جامعه الگو برسیم، باید اینها را دنبال کنیم. و من فکر مى کنم که علماى بزرگ، علماى اسلام که در طول تاریخ پرچمدار عزت و عدالت بوده اند، امروز باید بیش از گذشته پرچمدار باشند. ما باید این کشور را اسلامى اداره کنیم. چه کسى باید روشهاى اسلامى را تبیین کند و در اختیار مجریان قرار بدهد. ما مى خواهیم الگوهاى اسلامى را در جامعه پیاده کنیم. چه کسى باید اینها را تبیین کند؟ در نظام برنامه ریزى، پولى و بانکى، برنامه هاى اقتصادى و فرهنگى مان؛ چه کسى باید محتواى تربیتى را در آموزش و پرورش ما تنظیم کند و ارائه بدهد. بله، بحثهاى کلى را داریم؛ آنکه بشود به کلاس رفت و به دانش آموزش تعلیم داد. چه کسى این کار را باید بکند؟ آن پشتوانه عظیم اسلام و انقلاب و آن ذخیره بى پایان، غیر از علماى بزرگوار اسلام هستند؟»[سخنرانى احمدی نژاد در چهاردهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری - 16 شهریور 1384]
در آخر فقط می توانم به شما بگویم: نیازی نبود...