سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حماسه در «حماسه سیاسی،حماسه اقتصادی»

ارسال شده توسط مهدی در 92/1/7:: 5:32 عصر

بعضی از کلمات چندان نیازی به تفسیر ندارند اما در مورد برخی دیگر باید به دیده تامل نگریست و آنچه مهم است مراد گوینده ی یک کلامِ مهم است.اولین قدم برای تشخیص مراد گوینده شناخت صحیح الفاظ کلام اوست.بعد از آن باید خود را در فضای فکری گوینده قرار داد تا مراد و منظور او به خوبی روشن شود.

امام خامنه ای(حفظه الله) سال 1392 شمسی را به نام «حماسه سیاسی،حماسه اقتصادی» نامیدند، کلامی متشکل از سه کلمه که واژه ی «حماسه» در بین آنها می درخشد.«حماسه چیست؟»

فرهنگ ابجدی می نویسد:« حَمَاسَة یعنی سختی در کار،شجاعت و دلیری» معجم البلدان می نویسد:«حِماسُ: بالکسر،جمع حمیس،و هو المکان الصّلب(یعنی مکان سخت و محکم. در زبان عربی به ستون فقرات «صلب» می گویند به این اعتبار که قوام و استواری بدن به ستون فقرات است)» قاموس المحیط می نویسد:«حَمِسَ‏، کفَرِحَ: اشْتَدَّ، و صَلُبَ فی الدینِ و القِتالِ(یعنی او در دینداری و صحنه نبرد محکم و استوار است)» معجم مقاییس اللغه می نویسد:«و الحُمْس‏ قریش؛ لأنهم کانوا یتحمَّسون فى دینهم، أى یتشدَّدون‏(یعنی حُمْس، قریش هستند،زیرا آنها در دینشان ثابت قدم،شدید و استوار بودند)». شهید مطهری در بیان معنای حماسه در زبان فارسی می فرماید:« کلمه حماسه به معنای شدت و صلابت است و گاه به معنای شجاعت و حمیّت استعمال می شود.» ایشان در ادامه، شعر حماسی را اینگونه تعریف می کنند:«شعر حماسی شعری است که از آن بویی از غیرت و شجاعت و مردانگی می آید،شعری است که روح را تحریک می کند و به هیجان می آورد،مثلاً

تن مرده و گریه ی دوستان     به از زنده و طعنه ی دشمنان
مرا عار آید از این زندگی        که سالار باشم کنم بندگی»

بنابر آنچه گذشت می توان واژه حماسه را به «صلابت،شدت،شجاعت،پای مردی و ایستادگی» ترجمه کرد.

تا اینجا معنای لغوی حماسه بیان شد.اما آنچه دارای اهمیت فراوان است مراد امام خامنه ای از استفاده از این کلمه است.باید ببینیم در عرصه سیاست و اقتصاد چه رخ داده یا خواهد داد که نیاز به حماسه آفرینی، در فکر مقتدای ما پیدا شده است.رهبر عزیزمان درخواست یک حرکت حماسی را به شکل عمومی بیان کرده اند لذا مخاطب ایشان علاوه بر مسؤلان کشوری و لشکری، آحاد امت نیز می باشد.از امسال به بعد باید روح حماسی در کشور بروز بیشتری داشته باشد.مطابق معنای لغوی حماسه، حماسه و حماسی بودن آنجایی معنا پیدا می کند که فشار و نیروی مخالفی وجود داشته باشد تا انسان با روحیه حماسی خود، در مقابل آن نیرو، شدت و صلابت نشان دهد و  تسلیم شدن ذلت بار را نپذیرد.امروز این نیروی پوشالیِ فشار، از داخل و خارج وجود دارد و باید در مقابل آن حماسه آفرینی کرد. به عنوان نمونه،ما در عرصه سیاست یک میدان مهم برای حماسه آفرینی در پیش داریم و آن میدان «انتخابات ریاست جمهوری» است.حضور حداکثری و آگاهانه ما در انتخابات، مصداق عیان حماسه آفرینی ما در برابر نیروی فشار دشمن خارجی است که هم آبروداری برای کشورمان است و هم آشفتن خواب های پریشان دشمنان و معاندین جمهوری اسلامی ایران.

دست خدا


کاوشی در پیام های نوروزی امام خمینی(ره)

ارسال شده توسط مهدی در 91/12/29:: 4:14 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
فرا رسیدن سال نو برای مردم هر کشوری با جشن و سرور و شادمانی همراه است و هر ملتی برای برگزاری جشن سال نو، آیین ها و آداب ویژه ای دارد.در کشور ما نیز از سالیان دور جشن سال نو با آداب و رسوم مختصّ به خود برگزار شده است.اما مطلب مهم - فارغ از توجه به برخی از آسیب های این رسوم- نوع دیدگاه و نگرش ما نسبت به مسئله نوروز،سال نو و حیات دوباره زمین است. طرز تفکر ما نسبت به هر مسئله ای همانطور که می تواند مثبت و سازنده باشد، می تواند خنثی و بی اثر، و یا حتی منفی و مضر و مخرب باشد.

 در این یادداشت سعی شده به قدر بضاعت ناچیز نویسنده، دیدگاه حضرت امام خمینی نسبت به سال نو تشریح شود، چرا که دیدگاه حضرت روح الله دیدگاهی انسانی، خدایی، و سازنده است.امام خمینی فانی در «الله» بود و تفسیر ایشان از هر شئ و فعلی تفسیری خدایی بود، تمام افعالشان برای خدا بود، نفس کشیدنش برای خدا بود، قدم برداشتنش در راه خدا بود، تبریک گفتنشان هم یک تبریک گفتن خدایی بود. امام خمینی می فرمایند:« خداوندا! اینها را پیروز کن. ما را در جهاد نفس پیروز کن[....]. این سال را مبارک کن بر همه قشرهای ملت ما.» در جای دیگر می فرمایند:« از خدای تبارک و تعالی خواستارم که به برکت حضرت ولی امر(ع) که این کشور، کشور اوست، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصا بر ملت عزیز ما مبارک کند.»

 در نگاه امام خمینی ، این خداست که به هر چیزی برکت و خجستگی می دهد، سال نو با عنایت و الطاف خداوند مبارک می شود، و مطابق فرموده امام، زمانی ما مستحق برکت الهی می شویم که در مسیر انبیای الهی حرکت کنیم و رفتارمان مطابق با آموزه های آسمانی و قرآنی باشد.حضرت امام می فرمایند:« ما اگر چنانچه در این پیروزی ها که بحمدالله به طور چشمگیر حاصل شده است، ما از آن راهی که انبیا دارند منحرف نشدیم، این سال نو بر ما مبارک است و ما پیروز هستیم و اگر خدای نخواسته، اینها اسباب یک غروری شد، اسباب یک دلبستگی به دنیا شد، ما هم بخواهیم یک توسعه‏ای در کشورمان حاصل بشود، حکومتی بکنیم بر مردم، ما هم با سایر ابرقدرت ها فرقی نداریم.»

واژه ی «عید» از منظر امام دارای یک معنای عرفانی است.ایشان می فرمایند:«آن برداشتی که اهل معرفت از عید می‏کنند، با آن برداشتی که دیگران می‏کنند بسیار مختلف است. آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضت ها را می‏کشند و کشیدند، روز عید[فطر] روز لقای آنهاست، لقاء‌الله است آن روز برای آنها. [....] و عید قربان را بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند، مهیا برای ملاقات می‏شوند. آن هم ملاقات است بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند، آن وقت است که روز لقاست، و جمعه هم اجتماعاتی که مسلمین با هم می‏کنند مهیا می‏شوند اهل معرفت برای لقاءالله. پس برداشت آنها از عید، غیر برداشت ماست» روزی عید است که در آن روز روح ما متوجه خدا بشود و روح ما زمانی به خدا توجه پیدا می کند که از آلودگی و گناه پاک باشد.بنابراین آن روزی که در آن گناه نباشد عید است، هر چند که در تقویم تاریخ مناسبتی نداشته باشد و آن روزی که در آن گناه باشد - آن هم پیش چشمان خدا،- عید نیست، هرچند که در تقویم چندهزار ساله عید به شمارآمده باشد، و از این جاست که امام روزی را عید میدانند که روز لقا‌ء الله و روز دیدار خدا باشد.روزی عید است که ما به تکالیف الهی و انسانی خود عمل کرده باشیم و خواست ما همان خواست خدا باشد.امام خمینی می فرمایند:« این عید و این روز جدید طلیعه‏ای است ان‏شاءالله بر اینکه این ملت به آن خواستی که دارد، به آن خواستی که آن خواست، خواست خدای تبارک و تعالی است به زودی برسد و همان طوری که تاکنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد»

وقتی که انسان در جشن عید خداشناسی شرکت کند و خدا را با همه ی مهربانیش بشناسد، خاضعانه دست به شکرگزاری بلند می کند چرا که می داند که همه ی خوبی ها و زیبایی ها از وجود لایتناهی خداست. امام عظیم الشأن می فرمایند:« من امیدوارم که این سال بهتر از همه سال ها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت‏های خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست.»اینهاست که نوروز را مبارک می کند.

امام خمینی می فرمایند:« نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد [....] و من به ملاحظه آن خصوصیات به تمام مسلمین جهان و مظلومین جهان و ملت مجاهد و عزیز خودمان تبریک عرض می‏کنم[...]از خصوصیاتی که کمتر اتفاق می‏افتد این است که امسال، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است؛ بین سیزدهم و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی الله اعظم، ولی الله مطلق بالاصالة است، و مولود که باز عید ولی الله بالتبع است»  از این کلام امام فهمیده می شود که عید نوروز در صورتی عید است که در آن ارزش های اسلامی و انسانی متبلور شود و روح انسان به همراه نشاط بهار، دارای نشاط معنوی و الهی شود و سرسبزی سبزه عید و رویش دوباره زمین، برای انسان معاد را تداعی کند و در وجود انسان میل به اصلاح نفس و پالایش روح زنده شود، چنان که گویی روح او با تولد دوباره زمین، از  نو متولد شده است، و گیاه فطرت انسان از میان برگ های زرد خزانِ گناه جوانه بزند و با آبیاری با پندهای کتاب هدایت و کلام نورانی ائمه(علیهم السلام) پرورش یابد و با مراقبت از بادهای بنیان افکن خزانِ گناه و هرس از گیاهان هرزِ ضد ارزش، تنومند و استوار شود تا جامعه بشری از خنکای سایه او بهره مند گردد.این خصوصیات است که به نوروز ارزش می دهد و آن را مبارک می کند. اما بدون این نگرش به نوروز چه بسا که از لا به لای کردار و گفتار ما در این ایام، گیاهان هرز بروید و در روز واپسین، دست و پا گیرمان شود و این، عین شومی و بی برکتی است.پس در این روزها باید از خداوند طلب برکت کنیم و در لحظه تحویل سال دعا کنیم که:

یَا مُقَلِّبَ‏ الْقُلُوبِ‏ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال‏

امام خمینی در تبیین دعای تحویل سال می فرمایند:«  تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت ها در دست خدای تبارک و تعالی، و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر می کند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول می کند و بصیرت ها را روشن می کند، و اوست که حالات انسان را متحول می کند و ما آن را در ملت عزیز خودمان در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلب ها از آمال دنیوی و از چیزهایی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود و بصیرت ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما، بحمداللّه ، تا حدود چشمگیری حاصل شده است و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبت خودش برسد»

امام خمینی با توجه به بند « یَا مُقَلِّبَ‏ الْقُلُوبِ‏ وَ الْأَبْصَارِ» می فرمایند:« ما از خدا می‏خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد. ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد. یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را، در آنجا روسیاه باشیم.» مفهوم کلام امام این است که از خداوند بخواهیم که قلب ما را متوجه هدف خلقتمان بکند، و بدانیم که بیهوده آفریده نشده ایم، و این همان معنای کلی این فقره از دعاست که می توانیم آن را در تمام زندگیمان جاری کنیم. تا جایی که حضرت امام از خداوند می خواهند که قلوب مخالفین جمهوری اسلامی را نیز منقلب کند.ایشان می فرمایند:« خدایا! دل های اینهایی که مخالف با این جمهوری هستند، این دل های اینها را برگردان، تو مقلب القلوب هستی. اینها را برگردان که آدم بشوند. توجه داشته باشند اینهایی که کنار نشستند و جوان ها اینطور پرپر می‏شوند، و آنها یا شادی می‏کنند یا بی‏تفاوت هستند، دل های اینها را برگردان به یک دل های سالمی»

امام خمینی در تبیین «یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال» می فرمایند:« تحویل حال إلی الحسن الحال این است که ان‏شاءالله در این سال نو ما تغییرات روحی بدهیم، یعنی واقعا تحول بر ایمان حاصل بشود و او به این است که همان‏طوری که سیره انبیا از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است، هیچ پیغمبری جنگ نکرد الا برای خدا و صلح نکرد الا برای خدا.» و این تحوّل روحی هم باید درخود ما بوسیله ترک هواهای نفسانی بوجود بیاید و هم در جامعه ما پدیدار شود.امام درآنجا که می فرماید:« خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن. ما گرفتار هواهای نفسانی هستیم و تو می‏دانی، و تو می‏توانی ما را نجات بدهی.» به جنبه ی فردی تحول نظر دارند وجنبه اجتماعی تحول را آنجا که می فرمایند:« من باید تشکر کنم از این جوان هایی که، طبقات مختلفی که الان از همه جای ایران مدتهاست به طرف جبهه‏ها می‏روند. اینها متحول شدند. اینها این دعایی که در روز عید می‏کنیم، در حق آنها به یک مقدار زیادی مستجاب شده است. آنها وضع روحی‏شان یک وضع روحی دیگری است، غیر از آنی است که ما داریم.» نشان می دهند.

روایتی را شیخ طوسی در کتاب شریف «من لایحضره الفقیه» ذکر می کنند. «وَ أُتِیَ عَلِیٌّ (ع) بِهَدِیَّةِ النَّیْرُوزِ فَقَالَ (ع): مَا هَذَا؟ قَالُوا: یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ الْیَوْمُ النَّیْرُوزُ فَقَالَ(ع):اصْنَعُوا لَنَا کُلَّ یَوْمٍ نَیْرُوز» (ترجمه: و هدیّه‏اى براى امیر المؤمنین علیه السّلام آوردند در روز نوروز، فرمود: این چیست؟ عرض کردند: یا امیر المؤمنین امروز نوروز است، فرمود: هر روز را براى ما نوروز بسازید.) پس ما باید خودمان نوروز را بسازیم. رفتارهای ماست که نوروز را عید می کند.به تعبیر حضرت امام، ما باید اخلاق عید داشته باشیم.باید به عیادت بیماران برویم.امام خمینی می فرمایند:« ایام نوروز بروید در این مریضخانه ها، بروید احوال این ها را، این هایی که آواره شده اند،[...] به اینها سرکشی کنید». باید در این ایام - همانطور که رسم ما ایرانیهاست،- صله رحم کنیم و به دیدار خویشان و دوستان برویم و کدورت ها را کنار بگذاریم.حضرت روح الله می فرمایند:« عید نوروز چیز خوبی است؛ وسیله‌ای که با آن دل‏ها شاد می‏شود، انسان‏ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‏کنند، صله رحم و صله أحباب می‏کنند؛ چون دوستان و رفقا هم مثل ارحام، احتیاج به صله دارند. انسان باید با ارحام صله بکند، باید با دوستان و رفقا هم صله بکند؛ یعنی ارتباط برقرار بکند. این، ارتباطِ عید نوروز است که بسیار خوب است» باید شادی خود را با نیازمندان تقسیم کنیم و با دستگیری از فقرا و مستمندان، دلهای بندگان خدا را مسرور کنیم تا زیبایی طبیعت نوروز با زیبایی روح ما قرین شود .امام راحل می فرمایند:« این ایام نوروز، به کمک مستضعفان بشتابید. کسانی که دارند و می‏توانند، جمعاً به کسانی که نادار و محتاج و مستمندند، کمک کنند» این است اخلاق عید که نوروز را عید می کند و این اخلاق را باید در مکتب درس امام خمینی(ره) آموخت، همان خمینی که وجودش مملو از نور خدا بود که جهانی را منوّر نمود.

و حالا بعد از نوشتن این سطور می توانم با خیالی آسوده به شما بگویم: عیدتان مبارک...

 

امام خمینی


بازی شاهین نجفی

ارسال شده توسط مهدی در 91/12/24:: 6:20 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم
شاهین نجفی یکی از کثیف ترین خواننده های فراری و تحت حمایت غرب و سردمدارن کینه علیه اسلام، تشیع و جمهوری اسلامی ایران است. وی چندی پیش در راستای تکمیل پازل اهانت به مقدسات اسلامی، آهنگی را ضبط و پخش کرد که سراسر توهین و جسارت به ساحت مقدس امام هادی(علیه السلام) بود. پس از آن، در خبرگزاری ها خبری مبنی بر حکم ارتداد شاهین نجفی از جانب مرجع عالیقدر حضرت آیة الله صافی گلپایگانی(دامت برکاته) منتشر شد.امروز بر حسب اتفاق به بازی زیبا و ساده ای به اسم «بازنده» برخوردم که پشت پرده سیاست های اسلام ستیزانه بیگانگان را در حمایت از امثال شاهین نجفی نشان می دهد.پیشنهاد می کنم شما هم بازی کنید.

حجم: 3.12 مگابایت
لینک دانلود: بازنده
منبع: هنر ناب اسلامی

شاهین نجفی


یادداشتی پیرامون مسئله شهید چاوز!

ارسال شده توسط مهدی در 91/12/23:: 4:23 عصر

هوگو چاوز

 

بسم الله الرحمن الرحیم
گفته اند که به هوای حاشیه نباید از متن غافل شد.(علیکم بالمتون لا بالحواشی) و درست گفته اند، زیراحاشیه ها فقط حاشیه اند نه بیشتر.اما گاهی حاشیه ها گره های پنهان متون را باز می کنند و مفسر مبهمات می شوند.پس حاشیه نویسی گاهی پسندیده است.
بعد از درگذشت رییس جمهور ونزوئلا حواشی بسیاری در کشور ما به وجود آمد که برخی از آنها بی ارزش و کم اهمیت بود، اما به حکم وظیفه شرعی، نمی توان از برخی موارد چشم پوشی کرد.

عرف دیپلماتیک ایجاب می کند که رییس جمهور کشور ما، درگذشت بالاترین مقام کشور دوست را تسلیت بگوید و شاید در مراسم تشییع او هم شرکت کند.اما در پیام تسلیت احمدی نژاد به مناسبت درگذشت هوگو چاوز از تعابیری استفاده شد که مسمایی نداشت،مثل واژه مقدس «شهید».
هوگو چاوز یک رییس جمهور مسیحی بود که در مقابل دولت های جهانخوار به ویژه آمریکا و اسراییل ایستاد و از مظلومان فلسطینی دفاع کرد.آزادی خواه بود و برای استقلال کشورش ایستادگی کرد و مردم کشورش به همین دلایل او را دوست داشتند.ولی با این همه نمی شود او را همچون یک مسلمان به حساب آورد.

استاد شهید مطهرى می فرماید: «مرگى شهادت است که انسان با توجه به خطراتى احتمالى یا یقینى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى، یا به تعبیر قرآن‏ «فی سبیل الله» از آن استقبال کند. و شهادت دو رکن دارد: یکى اینکه در راه خدا باشد، دوم آنکه هدف مقدس باشد

 

شهید مهدی زین الدین

 

آقای احمدی نژاد، هر مرگی شهادت نیست، بلکه رکن اصلی شهادت این است که «فی سبیل الله» باشد، ذره ای غیر خدا در آن راه نداشته باشد. شهادت یعنی جان را خالصانه تقدیم به معبود کردن.مگر در قرآن ندیده اید که:
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (بقره آیه 154)
فَقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً (نساء آیه 84)
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ (صف آیه 4)

و ده ها آیه دیگر که با یک نگاه گذرا در قرآن، آنها را می بینید. آقای رییس جمهور! شما با کدام دلیل شرعی، یک واژه ی شرعی را در مورد کسی که ملتزم به شرع نیست به کار بردید؟ با کدام منطق، مرگ چاوز را به شهادت تعبیر کردید در حالی که چاوز «الله» را نمی شناخت تا بخواهد در راه او خود را به دست مرگ بسپرد؟ اگر او به الله معرفت داشت باید در طول چندین سال رابطه نزدیک با ایران که مرکز تشیع است ، به رسالت نبی مکرم(ص) و ولایت علی معظم(ع) اعتراف می کرد.

 

هوگو چاوز

 

شهادت مقام بلندی است که مطابق فرموده حضرت خاتم الانبیاء(ص) هیچ خیری بالاتر از آن نیست.پیامبر رحمت(ص) فرمود:« فَوْقَ‏کُلِ‏بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ» (ترجمه:بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری وجود دارد تا اینکه انسان در راه خدا کشته می شود، و در این هنگام بالاتر از آن، نیکیی وجود ندارد.) حال به کدام برهان یک مسیحی(هرچند که آزادی خواه و استقلال طلب باشد) به این مقام می رسد؟ در حالی که آن آزادی خواهی هم در راه دنیای مردمش بوده نه در راه الله.شاید بد نباشد که برایتان روایتی در وصف مقام شهدا ذکر کنم:

حضرت سجاد(ع) فرمود:« للشّهید سبع خصال من اللَّه أوّل قطرة من دمه مغفور له کلّ ذنب یقع راسه فی حجر زوجتیه من الحور العین و تمسحان الغبار عن وجهه و تقولان مرحبا بک و یقول هو مثل ذلک لهما یکسى من کسوة الجنّة تبتدره خزنة الجنّة بکلّ ریح طیّبة ایّهم یاخذه معه ان یرى منزله  یقال لروحه اسرح فی الجنّة حیث شئت ان ینظر فی وجه اللَّه و انّها لراحة لکلّ نبىّ و شهید.»(ترجمه:براى شهید هفت خصلت و امتیاز است: 1- اول قطره خونى که از بدنش جارى شود تمام گناهانش آمرزیده مى‏شود. 2- همسران بهشتى‏اش سرش را به دامن مى‏گیرند و غبار از چهره‏اش پاک مى‏کنند و به او مى‏گوید: آفرین بر تو باد. 3- از لباسهاى بهشتى مى‏پوشد. 4- خزانه داران بهشت در استقبال او با عطرهاى مینوئى و بوهاى خوش با یک دیگر مسابقه مى‏گذارند تا از دست کدام، گلهاى بهشتى را بگیرد 5- منزل و مکانش را در بهشت مشاهده مى‏کند 6- به روان پاکش مى‏گویند در هر جاى بهشت که مى‏خواهى استراحت کن. 7- به چهره عظمت حق تعالى نگاه مى‏کند و آن براى پیامبر و شهیدان سبب آرامش و راحت است.)

امام راحل(ره) در مورد خصلت پنجم شهید که در این روایت آمده می فرماید:« مقام شهید چقدر مهم است که همه حجب و پرده‏ها برداشته مى‏شود و کمال مطلق را مى‏بیند. چون به اختیار تمام پرده‏هاى مادى را بالا زده‏ است و از پوسته آنها بیرون آمده، مال و جان و زن و فرزند و تمایلات نفسانى و همه چیز خود را در راه خدا داده است و از این مقامى بالاتر تصور نمى‏شود

راغب اصفهانى در معنى آیه‏ «وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ‏»  می گوید: شهید را به این سبب شهید گویند که در حال شهادت نعمتهاى آن جهان را مى‏بیند. یا به واسطه آنست که نزد خدا حاضر مى‏شود، چنانچه مى‏فرماید: «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ‏».

آقای رییس جمهور! شما کدام یک از این خصلت ها را در هوگو چاوز دیدید که او را تا سر حد شهادت ستودید؟!

 

هوگو چاوز 

 

آیات169 و 170 سوره آل عمران می فرماید:« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (ترجمه:و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده‏اند، مردگانند؛ بلکه آنها زندگانى هستند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند. آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده، شادمانند و به کسانى که به دنبال ایشانند، ولى هنوز به آنها ملحق نشده‏اند، مژده مى‏دهند که نه ترسى بر آنها است و نه غمى خواهند داشت.)امام صادق(ع) در ذیل این آیات می فرمایند:« هُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ شِیعَتُنَا إِذَا دَخَلُوا الْجَنَّةَ وَ اسْتَقْبَلُوا الْکَرَامَةَ مِنَ اللَّهِ‏ اسْتَبْشَرُوا بِمَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِهِمْ مِنْ إِخْوَانِهِمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الدُّنْیَا أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‏ » (ترجمه:به خدا سوگند آنها شیعیان ما هستند و به سوی کرامت از جانب خداوند می روند و به برادران مومنشان در دنیا که هنوز به آنها ملحق نشده اند مژده می دهند که ترسی و غمی برای آنها نیست.)

آقای احمدی نژاد! خدا و رسولش و مومنین، شایسته نمی دانند که شما هوگو چاوز را در این مقام بنشانید.اصلا اگر شما مجبور به استفاده از کلمه مقدس«شهید» بودید چرا در مورد حضرات آیات مجتهدی تهرانی و خوشوقت از این واژه بهره نگرفتید؟ آیا آن بزرگواران از یک غیر مسلمان سزاوارتر نبودند؟
آقای رییس جمهور! شما واژه شهید را به ثمن قلیل فروختید. اما به این معامله بسنده نکردید و مسئله رجعت را هم که نزد شیعه مسلّم و حتمی است، به میدان آورید و نوشتید که «تردید ندارم که او[هوگو چاوز]بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح(ع) و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد.» شما به بازگشت چاوز به همراه مسیح و انسان کامل اعتقاد دارید و این اعتقاد را اگر از علمای شیعه آموخته اید، دلیلش را برای ما هم بیان کنید تا ما نیز آگاه شویم! اما اگر از جای دیگری! فرا گرفته اید، پس روشن می شود که فراموش کرده اید که هفت سال پیش تر چه گفتید؟ یادآور می شوم،شما گفتید:« اگر بخواهیم به آن جامعه الگو برسیم، باید اینها را دنبال کنیم. و من فکر مى کنم که علماى بزرگ، علماى اسلام که در طول تاریخ پرچمدار عزت و عدالت بوده اند، امروز باید بیش از گذشته پرچمدار باشند. ما باید این کشور را اسلامى اداره کنیم. چه کسى باید روشهاى اسلامى را تبیین کند و در اختیار مجریان قرار بدهد. ما مى خواهیم الگوهاى اسلامى را در جامعه پیاده کنیم. چه کسى باید اینها را تبیین کند؟ در نظام برنامه ریزى، پولى و بانکى، برنامه هاى اقتصادى و فرهنگى مان؛ چه کسى باید محتواى تربیتى را در آموزش و پرورش ما تنظیم کند و ارائه بدهد. بله، بحثهاى کلى را داریم؛ آنکه بشود به کلاس رفت و به دانش آموزش تعلیم داد. چه کسى این کار را باید بکند؟ آن پشتوانه عظیم اسلام و انقلاب و آن ذخیره بى پایان، غیر از علماى بزرگوار اسلام هستند؟»[سخنرانى احمدی نژاد در چهاردهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری - 16 شهریور   1384]

در آخر فقط می توانم به شما بگویم: نیازی نبود... 

 

احمدی نژاد


می آیم با حرفهایم تا دفترچه ام را امضا کنند...

ارسال شده توسط مهدی در 91/12/18:: 5:24 عصر

بسم الله الرحمن رحیم
دنبال کسی و چیزی می گشتم.آمدم و آمدم تا به اینجایی که نمی بینید رسیده ام.می دانم که اینجا هم پیداش نمی کنم،نه او را نه آن را.اما اینجا را دوست دارم،چون می توانم از او بگویم[نقطه]


[سر خط]وبلاگی دارم به نام شیخ شهید که آن را برای استادم ساخته ام،برای کسی که همچون پدری مهربان یک دستش را بر سرم نهاد و با دست دیگرش به افق ها اشاره کرد و رهسپارم نمود.ساختن این وبلاگ،بی اعتنایی به استاد شهید نیست.آمدم اینجا تا آنجا برای استاد خالص بماند و آمیخته با حرف های خام من نشود.آنجا برای استاد و اینجا برای حقیر[نقطه]

[سر خط]عذرخواهی می کنم که فراموش کردم سلام کنم.سلام.بنده مهدی احمدی،طلبه و بچه ی جنوب هستم.تا بعد... یا علی(ع)


أیْنَ الْحَسَنُ أیْنَ الْحُسَیْنُ أیْنَ أبْناءُ الْحُسَیْنُ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ
أیْنَ السَّبیلُ‌ بَعْدَ السَّبیلِ أیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ
أیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ أیْنَ الْأقْمارُ الْمُنیرَةُ أیْنَ الْأنْجُمُ الزّاهِرَةُ
أیْنَ أعلامُ الدّیْنِ وَ قَواعِدُ الْعِلْمِ
أیْنَ بَقِیَةُ اللّهِ الَّتی لاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ

کجاست حسن بن علی(ع)؟ کجاست حسین بن علی(ع)؟ کجایند فرزندان حسین(ع)؟
آن پاکان عالم که هر یک بعد از دیگری رهبر راه خدا و برگزیده از خلق خدا بودند،
کجا رفتند تابان خورشیدها؟ کجا رفتند فروزان ماه ها؟ کجا رفتند درخشان ستارگان؟
آن رهنمایان دین و ارکان علم و دانش کجا رفتند؟
حضرت بقیة الله کجاست؟ که عالم خالی از عترتی که هدایت کننده امت است،نخواهد بود.
(دعای ندبه)


<      1   2   3   4   5      

ابزار هدایت به بالای صفحه

وبلاگ خورشیدها
بازدید امروز: 25 ، بازدید دیروز: 29 ، کل بازدیدها: 169176
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ