دلیلی کوتاه بر ولایت فقیه(قسمت دوم)
ارسال شده توسط مهدی در 92/2/4:: 12:34 صبحعلاوه بر اینکه امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می فرمایند:«لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»(ترجمه: مردم ناگزیر هستند از اینکه امیری داشته باشند،خواه نیکوکار،خواه بدکار)، عقل انسان نیز به وضوح درمی یابد که رتق و فتق امور هر مجموعه خُرد و کلانی به تدابیر یک مدیر شایسته وابسته است. همانطور که یک کارگاه کوچک عروسک سازی به یک استاد چرخکار راهنما نیاز دارد؛ و همانطور که یک کارخانه بزرگ اتوموبیل سازی، به یک مدیرعامل کاردان محتاج است؛ سامان دادن به امور مختلف یک جمعیت نیز بدون یک هسته ی مدیریتی امکان پذیر نیست. پس نتیجه این می شود که الّا و لابدّ باید اداره کشور در دست یک حاکم باشد و مردم ناگزیر از پذیرش یک حکومت هستند. حال سوال این است: آیا در ویژگی فقهات (فقیه بودن) مانعی برای در دست گرفتن مدیریت کلان کشور و حکومت کردن وجود دارد؟ مسلّماً فقاهت مانع از حکومت کردن نیست؛ پس همانطور که حکومت کردن یک فرد کت و شلواری تعجب کسی را برنمی انگیزد، نباید حکومت کردن یک فقیه جایی برای شگفتی و مخالفت داشته باشد، زیرا فقاهت منافاتی با حکومت کردن ندارد.
باید توجه داشت که بیان مذکور فقط استبعاد را از مسئله ولایت فقیه رفع می کند و برای اثبات انحصار حق حکومت در فقیه جامع الشرایط، به دلایل دیگری نیاز داریم که در ادامه خواهد آمد.
(ادامه دارد...)